بابایی آسمونیبابایی آسمونی، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره
مامانی آسمونیمامانی آسمونی، تا این لحظه: 31 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره
پیوند آسمونیمون ♥♥♥♥پیوند آسمونیمون ♥♥♥♥، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره
♥مطهره جون♥  عشق ما♥مطهره جون♥ عشق ما، تا این لحظه: 11 سال و 30 روز سن داره
♥♥علی جون♥♥♥♥علی جون♥♥، تا این لحظه: 6 سال و 15 روز سن داره
♥♥محمدعلی جون♥♥♥♥محمدعلی جون♥♥، تا این لحظه: 3 سال و 14 روز سن داره

˙·٠•●♥مطهره وعلی و محمدعلی میوه های بهشتی وهدیه های امام رضا(ع)♥●•٠·˙

عید رمضان آمد و...

سلام ,یه سلام گرم وبلند به دختر گلم وهمه دوستای نی نی وبلاگی. اول معذرت بابت اینهمه تاخیر,علتش بزرگتر شدن وشیطون تر شدن مطهره گلیه! عزیزم اگه ازکارات بگم شاخ درمیاری؛تئی خونه خودمون وحتی خونه دیگرون شما رویاباید روی تاقچه پیدا کرد یاروی دراورا وکمدا یاروی میزوصندلی یازیر مبل وتخت.یاتوی حمامی(خیییییییییلییییی حمام دوست داری) یاتوی باغچه یا... خلاصه همه جاهایی که نباید بری میری!!!!!!!! الانم  که ساعت یک ونیمه شبه ومن تونستم بیام تو وبلاگت,تا الان بیدار بودم چون داشتم بعد ازرفتن مهمونا خونه رومرتب میکردم وظرفا رومیشستم ووسایل پیک نیک فردا رو که قراره باعمه مریمت وشوهرش بریم آماده میکردم.... عیدی نوشت:عید فطر رو به اما...
7 مرداد 1393

میلاد احمدبن موسی(ع)

ششم ذی القعده میلاد شاهچراغ مبارک!   شاه منی که مونس هر سال و هر دمی شاهی ولی غریب ترین شاه عالمی باران اشک اذن ورود حریم توست در هر کویر علت باران نمی نمی حیرت نکن از این که خرابم مقابلت آخر همان که از ته دل دوست دارمی بر شانه های تو حرم حضرت رضاست عباس وار عباس وار حامل راز محرمی هر چند گنبد تو طلا نیست شاه من در چشم های خیس طلای مجسمی ای معدن محبت شهر گل و غزل هر قدر کشف می کنمت باز هم مبهمی هر لحظه بی تو ماندن دنیا جهنم است کاری کن ای بهشت نماند جهنمی شعری زیبا از میلاد عرفان پور ...
19 شهريور 1392

میلاد کریم آل طه

میلاد کریم آل طه ،امام حسن مجتبی(ع)برهمه شیعیان جهان مبارک مخصوصا دخترک نازم   عزیز دل مامانیییی! مطهره نازنینم! امشب یعنی شب تولد امام حسن(ع)،سالگرد یکی شدن من وباباییه..... این روز رو به محسن عزیزم هم تبریک میگم ...
2 مرداد 1392

خدا کند که بیایی ......

مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست قطره شدم که راهی دریا کنی مرا پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم شاید قرار نیست مداوا کنی مرا من آمدم که این گره ها وا شود همین! اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا حالا که فکر آخرتم را نمی­کنم حق می­دهم که بنده دنیا کنی مرا من، سالهاست میوه ی خوبی نداده‌ام وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا آقا برای تو نه ! برای خودم بد است هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا من گم شدم ؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا این بار با نگاه کریمانه‌ات ببین شاید غلام خانه زهرا کنی مرا مهدی(ع) جان میلادت مبارک ...
8 تير 1392
1