بابایی آسمونیبابایی آسمونی، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره
مامانی آسمونیمامانی آسمونی، تا این لحظه: 31 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره
پیوند آسمونیمون ♥♥♥♥پیوند آسمونیمون ♥♥♥♥، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره
♥مطهره جون♥  عشق ما♥مطهره جون♥ عشق ما، تا این لحظه: 11 سال و 22 روز سن داره
♥♥علی جون♥♥♥♥علی جون♥♥، تا این لحظه: 6 سال و 7 روز سن داره
♥♥محمدعلی جون♥♥♥♥محمدعلی جون♥♥، تا این لحظه: 3 سال و 6 روز سن داره

˙·٠•●♥مطهره وعلی و محمدعلی میوه های بهشتی وهدیه های امام رضا(ع)♥●•٠·˙

مینویسم برای عشقهایم مطهره وعلی و محمد علی...فرزندانی از بهشت...

♥♥هُوَ الَّذي خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْکُنَ إِلَيْها فَلَمَّا تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلاً خَفيفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَيْتَنا صالِحاً لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرينَ  ♥♥       

                                                                                                    سوره اعراف،آیه 189

♥♥اوست که شما را از یک تن آفرید و همسر او را از او آفرید تا بدو آرام گیرد و چون وی را فرا پوشاند باری سبک گرفت و با آن مدتی سر کرد و چون سنگین شد ، خدا ، پروردگار خویش را بخواندند که اگر فرزند شایسته ای به ما دهی سپاسگزار خواهیم بود .♥♥

                       

این وبلاگ تقدیم به بهترین دختر دنیا مطهره عزیزم 

وپسر کوچولوی ناز و عزیزم علی

وگل پسر زیبای ما محمدعلی

              

*********************************************************


چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند
و تماشای تو زیباست اگر بگذارند
دل آواره من این همه آواره مگرد
خانه دوست همینجاست اگر بگذارند
من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم
عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند.
غضب آلوده نگاهم مکنید ای مردم
دل من عاشق مولاست اگر بگذارند

اللهم عجل لولیک الفرج

چهارتایی هااااااا

سلام وصد سلام درودو هزاران درود فقط اومدم بگم جمع عاشقونه و سه نفرمون فروردین ماه چهارنفره شد... من دوباره متولد شدم با اومدن یه فرشته کوچولوی ناز دیگه. لحظه زایمان برای همممه اونایی که آرزوی این لحظه رو دارن دعا کردم,ان شااالله هرکی از خدا نی نی میخواد به آرزوش برسه. انقدر سرم شلوغه که فکر نکنم تا یه سال دیگه بتونم بیام وپست بذارم,مطهره جون حسابی بزرگ شده و امسال میره پیش دبستانی,علی جون هم که تازه اول راهه و درگیر کاراشم و دانشگاهم که میرم و به لطف اساتید گرامی سه روز اول هفتم پره,آخه یکی نیست بگه دانشجوی ارشد که دیگه نباس کلاس برهههه .بگذریم باید این هفته دوتا مقاله بدم و موضوع پایان ناممو مشخص کنم و دوهفته دیگم امتحا...
19 ارديبهشت 1397

آزادی...

سلام دخمل گلم امروز این مطلب قشنگو دیدم گفتم منم بذارم اینجا   میگفت: خوش به حال مسافرکش های میدان آزادی...! . . که آزادانه فریاد میزنند: آزادی! آزادی! آزادی! . . و عابران خسته می پرسند: -آزادی چند؟ . . من عابری را دیدم که از راننده سؤال کرد: - آزادی کجاست؟! و راننده با لحنی معنادار گفت: -رد کردی؛ " آزادی قبل از انقلاب بود! " . و من به او گفتم: آری؛ از "غرب" که به میدان آزادی نگاه کنی٬ آزادی قبل از انقلاب است! . ولی از "میدان امام حسین(ع) " ...
19 خرداد 1394

نماس!!!

به نام خدا اول سلام ودوم اینکه ماه رجب ومیلاد امام باقر علیه السلام مبارک. سوم اینکه دخترم اینروزا ماشاالله ماشاالله نماس(به زبان مطهره) خون شده حساااابی!! من وباباییش سعی میکنیم وقتی هر دو خونه ایم نمازامونو جماعت بخونیم ومطهره جونم مثل باد میدوه ومیگه بگل,بوضو!!یعنی بغلم کنید تا وضو بگیرم!!بعد چادر نمازشو برمیداره (چادل به قول خودش!) وزود مهلشو(مهرشو) میذاره جلوش ونماس میخونه! وقتایی هم که بابایی نیستن همین روالو داریم با این تفاوت که این جور وقتا روزی 7-8 بار نماز میخونه وهر بار نمازاش ده رکعتی میشه!! دخترم ماشاالله قشنگ تکبیره الاحرام میگه(میگه الله اتبر!)بعد هی از خودش صدا درمیاره مثلا ذکر میگه وبعدش قودون!(قنوت)وبعدشم ر...
31 فروردين 1394

محبت یا ...

سلام یه دختر خانم گل داریم که هر وقت کسی واسه اذیت بهش میگه بخورمت؟ بزنمت ؟ یا غذاتو بخورم ؟ کفشتو بپوشم؟ سریع وبا اعتماد به نفس کامل به بنده یعنی مامانش اشاره میکنه ومیگه نه!مامان ! یعنی برو مامانمو بخور یا بزن یا... موندیم توش که چقدر بچمون مهربونه... تازهههههه.... این دختر خانم گل شعر من بچه شیعه هستم رو یاد گرفته ولی فقط کلمات پایانی هر مصرعش رو میتونه قشنگ بگه مثلا  من:من بچه شیعه... دختر گل (محکم وبا اشاره دست):هستم! من:خدا را... دختر گل:نی پلستم(همون می پرستم خودمون!) و..... شعر دیگه که  اون دختر گل بلده به طاها به یاسینه که هم 1 وهم 2 اش رو به شیوه بالا میخونه!! بلدهست ادای هواپیما وهلی کوپتر ونینی!...
17 فروردين 1394

نفس های پایانی زمستون

سلام گل دختری مامان ماشاالله از بس که شیطونی آدم فرصت نمی کنه بیاد مطلب بنویسه اینجا.تا یه لحظه گوشی یا تبلت یا لپ تاپ می بینی می پری و ازمون میگیریش وهمش میخوای فیلمای خودتو نگاه کنی هزار ماشاالله حرف زدنت شیرین شده وهر حرفی میزنیم تکرارش میکنی البته به زبون خودت!!!حرکاتتم که همه رو میکنه مثل علامت تعجب!!!هرجا میریم کلا همه فقط شما رو نیگا میکنن و باهات بازی میکنن از بس بانمک وشیطونی دو روز پیش یهو سرماخوردی ودیشبم خیلی حالت بد بود .امشب با بابایی بردیمت دکتر,از توی ماشین همش میگفتی دتر دتر یعنی دکتر دکتر. ازبس مشتاق دیدن دکتر بودی بعدشم کلی تو مطب بازی کردی و...نگم بهتره,چون کلا ترکوندی از بس شیطونی کردی. امروز مامان جون(ماما...
20 اسفند 1393